در زبان انگلیسی مانند بسیاری از زبانها، اصطلاحات و ضربالمثلهای فراوانی وجود دارد که کاربرد زیادی دارند. استفاده از این اصطلاحات برای زبانآموزان ضروری نیست اما یادگیری آنها امری واجب است. چرا که انگلیسی زبانان به کرات از این اصطلاحات استفاده میکنند. به همین دلیل برای فهم و درک سخنان دیگران به انگلیسی، نیاز داریم اصطلاحات این زبان را فرا بگیریم. در ادامه با 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی آشنا میشویم.
فهرست عناوین مقاله
- 1 ذکر یک نکته مهم پیش از آموزش 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی
- 2 معرفی 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی
- 2.1 1. break a leg
- 2.2 2. piece of cake
- 2.3 3. Let the cat out of the bag
- 2.4 4. Hit the nail on the head
- 2.5 5. A blessing in disguise
- 2.6 6. On the ball
- 2.7 7. A dime a dozen
- 2.8 8. Break the ice
- 2.9 9. The ball is in your court
- 2.10 10. Kill two birds with one stone
- 2.11 11. Kick the bucket
- 2.12 12. Barking up the wrong tree
- 2.13 13. The devil is in the details
- 2.14 14. Under the weather
- 2.15 15. A picture is worth a thousand words
- 2.16 16. Don’t judge a book by its cover
- 2.17 17. The proof is in the pudding
- 3 سخن آخر
ذکر یک نکته مهم پیش از آموزش 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی
قبل از اینکه شما را با 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی آشنا کنیم، اشاره به این نکته را لازم میدانیم که ترجمه بسیاری از اصطلاحات (Idioms) و ضربالمثلهای زبانها به صورت تحتاللفظی (ترجمهی کلمه به کلمه) کار درستی نیست مگر اینکه معادل آن در زبان مورد نظر موجود باشد و بتوانید از آن استفاده کنید. به همین دلیل است که در اینجا اصطلاحات را توضیح دادهایم و معنی واحد ارائه نکردیم. هدف از ترجمه مثالها (و ترجمه عینی اصطلاحات)، انتقال بهتر مفهوم و آموزش محل صحیح استفاده از این اصطلاحات است و باید بدانید اینگونه ترجمهها در کتابها و متون رسمی نباید به کار رود. توصیه میکنیم اگر با خواندن توضیحات هر اصطلاح (که در ابتدا ذکر میشود)، میتوانید معنی مثال (انگلیسی) را درک کنید، اصلا به سراغ ترجمه فارسی نروید.
معرفی 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی
زبان انگلیسی دارای اصطلاحهای متنوعی است که در مکالمات روزمره و نوشتار استفاده میشوند. در زیر 17 اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی را معرفی میکنیم:
1. break a leg
این عبارت معمولاً برای آرزوی موفقیت برای کسی در یک اجرا یا رویداد استفاده میشود. میتوان ریشهی آن را در نمایشهای تئاتر مشاهده کرد که در آن آرزوی موفقیت باعث بدشانسی میشد، بنابراین به جای آن، عبارت معکوس (حالت منفی) گفته میشود.
مثال:
A: “I’m so nervous for my audition tomorrow.”
B: “Don’t worry, break a leg!”
A: “من برای آزمون فردا خیلی عصبی هستم.”
B: “نگران نباش، break a leg!”
2. piece of cake
این اصطلاح برای اشاره به کاری که بسیار آسان است، استفاده میشود.
مثال:
I thought the exam was going to be difficult, but it was a piece of cake.
فکر میکردم آزمون سختی باشد، اما بسیار آسان بود.
3. Let the cat out of the bag
وقتی کسی رازی را که باید مخفی میماند، فاش میکند، از این اصطلاح استفاده میشود.
مثال:
I was supposed to keep the party a secret, but I accidentally let the cat out of the bag.
من باید پارتی را مخفی نگه میداشتم، اما به طور اتفاقی راز را برملا کردم (بند رو آب دادم).
4. Hit the nail on the head
این عبارت وقتی کسی به درستی مشکل یا راهحل را تشخیص میدهد، به کار میرود. این عبارت از مبانی ساختمانی مشتق شده است، جایی که زدن میخ در نقطه درست برای نتیجهگیری ضروری است.
مثال:
You really hit the nail on the head with your analysis of the problem.
شما با تحلیلتان از مشکل تیر را به هدف زدید.
5. A blessing in disguise
این اصطلاح برای اشاره به شرایطی استفاده میشود که در ابتدا بد به نظر میرسد، اما در نهایت خوب میشود.
مثال:
Losing my job turned out to be a blessing in disguise because it forced me to pursue my passion.
از دست دادن کارم برکتی پنهان بود چون من را مجبور کرد به دنبال علاقهام بروم.
6. On the ball
این عبارت برای توصیف کسی استفاده میشود که هشیار و مواظب است و سریع واکنش نشان میدهد.
مثال:
She’s always on the ball in meetings and never misses a detail.
او همیشه در جلسات دقیق و هشیار است و جزئیات را از دست نمیدهد.
7. A dime a dozen
این اصطلاح به چیزی اشاره دارد که بسیار فراوان و رایج بوده و یافتن آن آسان است.
مثال:
Those cheap souvenirs are a dime a dozen in the tourist shops.
آن سوغاتیهای ارزان در فروشگاههای گردشگری فراوان و بیش از حد رایج هستند.
8. Break the ice
وقتی در یک شرایط جدید یا ناخوشایند، صحبت یا تعامل اجتماعی را آغاز میکنید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید. این عبارت از عمل شکستن یخ برای باز کردن راه برای حرکت کشتیها در آبهای منجمد نشأت میگیرد. این اصطلاح را در فارسی نیز به کار میبریم.
مثال:
I was nervous about meeting my new coworkers, but we played a game to break the ice.
برای دیدار با همکاران جدیدم مضطرب بودم، اما ما با انجام یک بازی یخ را شکستیم.
کتاب English Idioms In Use به شما در یادگیری اصطلاحات انگلیسی کمک شایانی میکند. شما پس از اتمام این کتاب بر عبارات خاص و ضربالمثلهای زبان انگلیسی مسلط میشوید و علاوه بر درک اصطلاحات انگلیسی، میتوانید آنها را در سخنان خود نیز استفاده کنید تا زیباتر انگلیسی صحبت کنید. آموزش اصطلاحات انگلیسی با کتاب English Idioms in Use در لیموناد نیز در این مسیر کمک بسیار زیادی به شما خواهد کرد.
9. The ball is in your court
این عبارت برای نشان دادن این که نوبت کسی برای تصمیمگیری یا اقدام است، استفاده میشود.
مثال:
I’ve made my offer, now the ball is in your court to decide.
من پیشنهادم را دادم، حالا توپ در زمبن شماست تا تصمیم بگیرید.
10. Kill two birds with one stone
این اصطلاح به انجام یک کار و رسیدن به دو هدف به طور همزمان اشاره دارد. (با یک تیر دو نشان زدن)
مثال:
By going to the gym during my lunch break, I can kill two birds with one stone.
با رفتن به باشگاه در زمان ناهار، میتوانم با یک تیر دو نشان بزنم.
11. Kick the bucket
این اصطلاح به مرگ کسی اشاره دارد. مبدأ آن نامعلوم است، اما ممکن است از ایده لگد زدن به بشکه زیر پای کسی که در حال اعدام است، برگرفته شده باشد.
مثال:
When my grandfather kicked the bucket, we all felt a great sorrow.
وقتی پدربزرگ من فوت کرد، همه ما بسیار غمگین شدیم.
12. Barking up the wrong tree
وقتی کسی برای چیزی که نکرده است، متهم میشود، میتوان از این اصطلاح استفاده کرد. مبدأ این عبارت به سگهای شکاری بازمیگردد که درخت اشتباه را به عنوان محل حضور شکار پیشبینی میکردند. (تقریبا معادل “این قبری که بالای سرش گریه میکنی توش مرده نیست” میباشد.)
مثال:
You’re barking up the wrong tree if you think I took your phone
اگر فکر میکنی که من تلفنت رو برداشتم، سخت در اشتباهی.
اگر میخواهید فیلم و سریالهای آمریکایی را به راحتی و بدون زیرنویس متوجه شوید، آموزش ۱۰۱ اصطلاح انگلیسی را از دست ندهید. در فیلمها و سریالها، به کرات از اصطلاحات استفاده میشود و شما هر چه دایره لغات قویای داشته باشید، اگر این اصطلاحات را نیاموزید، قادر به درک دیالوگها نخواهید بود.
13. The devil is in the details
این عبارت به معنی این است که جزئیات کوچک میتوانند تاثیر بزرگی بر نتیجهی یک کار داشته باشند.
مثال:
We need to pay attention to the details if we want this project to be successful. The devil is in the details.
اگر میخواهیم این پروژه موفق باشد، باید به جزئیات توجه کنیم. جزئیات مهم است.
14. Under the weather
این اصطلاح برای بیان حالت بیماری یا عدم سلامتی فرد استفاده میشود.
مثال:
I can’t come to the party tonight, I’m feeling a bit under the weather.
امشب نمیتوانم به مهمانی بیایم، چون حالم خوب نیست.
15. A picture is worth a thousand words
این اصطلاح به معنای آن است که یک تصویر میتواند مفهوم را بهتر از یک توصیف کتبی (هر چند مفصل) منتقل کند.
مثال:
Instead of describing the view, show a picture – a picture is worth a thousand words.
بجای توصیف چشم انداز، یک تصویر نشان بده – یک تصویر بهتر از هزار کلمه است.
16. Don’t judge a book by its cover
این عبارت بر این نکته تاکید دارد که برای ارزیابی یک شخص یا یک چیز، نباید با توجه به ظاهر، آنها را قصاوت کرد. (معادل عبارت “ظاهربین نباش!”)
مثال:
I wasn’t sure about the movie at first, but it turned out to be great. Don’t judge a book by its cover.
اولش مطمئن نبودم که فیلم خوبی باشد، اما عالی بود. نباید ظاهربین بود.
17. The proof is in the pudding
این اصطلاح به این معنی است که نتیجه نهایی یک کار، نشاندهنده کیفیت آن است. (معادل “جوجه را آخر پاییز میشمارند!”)
مثال:
The new marketing campaign looks good, but the proof is in the pudding – let’s wait and see if it actually generates sales.
کمپین بازاریابی جدید خوب به نظر میرسد، اما جوجه را آخر پاییز میشمارند! باید ببینیم آیا واقعاً فروش را افزایش میدهد یا نه.
سخن آخر
در این مقاله با 17 اصطلاح و ضربالمثل پرکاربرد در زبان انگلیسی آشنا شدیم. نکته مهم در یادگیری اصطلاحات، مرور و تمرین آنهاست. چون اصطلاحات را کمتر میشنویم و استفاده میکنیم، احتمال اینکه آنها را فراموش کنیم زیاد است. برای همین اگر عبارات جدیدی را که میشنوید برای خود یادداشت کنید و مدام مرورشان کنید، آنها را به خوبی یاد میگیرید.